رمان موبایل اندروید

رمان عاشقانه داستان کوتاه ادبی

رمان موبایل اندروید

رمان عاشقانه داستان کوتاه ادبی

:
تغی_ر ناگهانی یه زندگی... تغ_یر شیوه ی زندگی... داشتن تمام چیز هایی که نداشتی و نداشتن  تمام چیز هایی که داشتی... گیج بودن... سردرگم بودن... دست و پا زدن بین یه دوراهی... معلق  بودن بین دو زندگی متفاوت... نمی دونم اسمش چی بود... سفر روح از جسمی به جسم دیگه... یا .شاید انتقال افکار و شخصیت یه فرد به فرد دیگه... من همون آدم بودم... با همون اخلاق و رفتار  و تفکر... با همون احساسات نسبت به اطرافیانم و همون نیروی خروشان درونم... اما این وسط  چیزی تغ_ر کرده بود... جسمم... جسمی که مال من نبود اما متعلق به من بود... جسم پسری به اسم پدرام... با یه خانواده ی خوشبخت و تعداد زیادی دوست... سخت بود که تو آینه نگاه کنی و .هر بار به جای تصویر خودت، فردی رو ببینی که چهره اش برات غریبه س... به جای رنگ روشن  موهات، چشمت به تیرگی موهای توی آینه بیوفته... به جای دو جفت چشم شکلاتی و آروم، با دو  جفت چشم توسی و شیطون رو به رو شی... من وسط زندگی قرار گرفته بودم که همه چیزش برام  غریبه بود... داشتن مادر مهربونی که من ته تغاریش بودم... داشتن پدر محکم و آرومی که شوخی .می کرد و می خندید و حتی یه بار هم سر بچه هاش داد نزده بود... برادرایی که تو رو جزئی از .خودشون می دونستن؛ باهات حرف می زدن و شوخی می کردن... یه زندگی آروم... چیزی که  بیشتر از همه باهاش غریبگی می کردم... تغی_ر ناگهانی یه زندگی... تغی_ر شیوه ی زندگی... همه  چیز عادی بود... جز منی که نمی تونستم زندگی گذشته ام رو فراموش کنم... تو مراسم کفن و دفن 
خودم، جسم قبلم، حسام، شرکت کردم... با چشم دیدم که حسام دفن شد... منی که کنار اون قبر  ایستاده بودم، دفن شدم . .. به نظر خنده دار بود که یه آدم، تو مراسم خودش شرکت کنه و به چشم 
بسته شدن زندگیش رو ببینه... زندگی قبلی من تموم شد... بسته شد... با یه تغ_ر ناگهانی .زندگی... یا یه سفر روح از جسمی به جسم دیگه... حالا من پدرام بودم... پسر نوزده ساله ای که  حافظه اشو تو یه تصادف از دست داده بود... پسری از یه خانواده ی پر جمعیت... یه پدر، یه مادر  و سه برادر... کسی که زندگی آروم و عادی داشت... من حالا پدرام بودم... اما پدرام الان کجا بود؟ 
 
 

همه جا تاریک بود..

. یه سیاهی عمیق و خالص...

حس عجیبی بود...

مثل تو فضا  معلق بودن..

   . مثل پریدن از یه هواپیما از یه ارتفاع زیاد... دستمو، پامو، صورتمو،  بدنمو، هیچی رو حس نمی کردم... چشممو حس نمی کردم اما می دیدم...

قبل از  معلق شدن، تاریکی که همه جا رو گرفت، حس کردم و بعد تمام احساساتم، حواس  پنجگانه و غ *ر* ی *ز* ه ام از بین رفت... زمان معنی نداشت... می شد گفت یه ثانیه  س که این احساس رو دارم و معلقم و می شد گفت هزاران ساله که تو این  وضعیتم... من بودم و من... شناور در تاریکی..

  . بدون هیچ جسم و احساسی...  هیچی معنی نداشت و برام افکار قبل از این اتفاق، خنده دار بود... زندگیم از جلوم  می گذشت و من همه رو حس می کردم... انگار که همون لحظه اتفاق افتاده...  لحظه ی تولدم... پرستاری که بغلم کرد و با لحن شادی گفت پسره... دستای گرمی  که رو سرم نشست و صدای مادری که می گفت سالمه؟ پتویی که دورم پیچیده  شد... صدای بوق بوق دستگاه های اتاق عمل... دست بزرگی که حمایت گرانه دستمو .فشرد و صدایی که با بغض بود: به زندگی خوش اومدی حسام..

    . ب *و* س*ه ی  شیرینی که رو نصف صورتم نشست و صدای قدم های محکم پدری که داشت دور  می شد... نگاه های پر تنفر مرد جوونی که حتی یک بار دستمو نگرفت... پسر  کوچیک کنجکاوی که با لبخند کنارم نشست... لحظه های پر از حضور مادر و خالی از حضور پدر... دختر کوچیکی که این بار من با تعجب نگاش می کردم... دستای  کوچیک و ظریف کسی که خواهرم بود و تو دستم گم می شد... مدرسه رفتن های  دوتایی با برادر بزرگم... پسر شیطونی که روز اول مدرسه کنارم نشست و گفت: من  سیاوشم. اسم تو چیه؟... صدای بلند معلم ها... تنفر مردی که هر لحظه بیشتر می شد... گربه ی بزرگ و سیاهی که همیشه جلوی پنجره اتاقم می نشست... چشمای  براقش که تو تاریکی می درخشید... احساس حضور هر شبه ی آدمی تو تاریکی  اتاقم... درس خوندنم تو شب و نور کم اتاق... نتیجه ی کنکوری که زیاد باب میلم 
WwW.RomanDL.Com 


برای خواندن رمان روی گزینه زیر کلیک نمایید تا فایل پی دی اف pdf  مجازی رمان ممنوعه  nde  را  به آسانی مشاهده و دریافت نمایید....   

          کلیک نمایید[][][][] مشاهده [][][] دریافت
حجم: 2.14 مگابایت
توضیحات: رمان مجازی پی دی اف

 

         شنل از نیکلاگوگول مشاهده pdfدریافت
عنوان: رمان مجازی شنل
حجم: 313 کیلوبایت
توضیحات: رمان پی دی اف ، داستان بلند شنل نیکلای گوگول


pdf مجازی فایل رمان دریافت
عنوان: فایل مجازی رمان عاشقانه
حجم: 3.39 مگابایت
توضیحات: pdfرمان عاشقانه خانم ریزه میزه


   مروری بر آثار احمد محمود[][]مشاهده و دریافت
حجم: 550 کیلوبایت

 
WwW.RomanDL.Com 3

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی