رمان موبایل اندروید

رمان عاشقانه داستان کوتاه ادبی

رمان موبایل اندروید

رمان عاشقانه داستان کوتاه ادبی

دریافت
عنوان: مجله ادبی چوک
حجم: 5.12 مگابایت
توضیحات: مجله ادبی چوک pdf
شهروز براری صیقلانیدریافت
عنوان: ماهنامه ادبی چوک شماره 118
حجم: 9.6 مگابایت
توضیحات: فایل pdf مجله الکترونیکی چوک شماره 118
کتاب از شهروز براری صیقلانی چاپ شده است

آثار  ادبیات داستانی  فارسی به چند رده و دسته بندی تفکیک میشوند که میتوان به داستان کوتاه و داستانک و داستان بلند و نیمه بلند اشاره کرد همچنین نوع دیگری از  آثار ادبیات داستانی فارسی موجود است که معرف حضور همگان است و با درون مایه ی عاشقانه خلق میشود و به آن در زبان فارسی  رُمان" و در زبان انگلیسی به آن Novel  'ناول' گفته میشود. به شخص نویسنده ء رمان در فرهنگ لغت زبان انگلیسی Novelist گفته میشود که برخلاف زبان فارسی  برای نویسندگی در  حوزه ء رمان،  واژه ای اختصاصی و متفاوت با انواع نویسندگی دارد  زیرا به نویسنده writer  و به رمان نویس Novelist خطاب میشود.  
                                 اما در کشور مان اینگونه نیست و متاسفانه در درجه بندی و گروه بندی تخصص نویسندگی  تفکیک مناسبی صورت نگرفته و جزء اهالی نشر کتاب و اهل خِرَد و قلم به دست   دیگران از تفاوت در سطح و جایگاه نویسندگان مطلع نیستند و  این ناآگاهی و بی خبری به حدی عمیق و ژرف است که حتی برخی از خود  نویسندگان صاحب نام و معروف خودشان هم از تفاوت در سطح و جایگاهشان نسبت به نویسندگان دیگر و معاصر مطلع نیستند  . بطور مثال  به ذکر خاطره ای بسنده میکنیم تا بلکه کمی  شفاف تر  شود لپ مطلب فوق ؛ 
   مرحوم سرکار خانم فهیمه رحیمی  نویسنده رمان های دهه های شصت و هفتاد  برای چاپ و نشر یکی از رمان هایش به  جناب آقای دولت آبادی  روی انداخته و با   اعتماد به نفس بالا و کمی هم فخر و  احساس رضایت  از خویش ،  درخواست ساده ای را مطرح میکند و با پاسخ عجیبی مواجه میشود   و در ادامه  برای رفع ابهام  دلایل چنین پاسخ غیر منتظره ای را جویا میشود و با شنیدن پاسخ و شرح ماجرا  شوکه میشود.  او در میابد که چقدر با اتمسفر عرصه ی نویسندگی غریب و ناآشناست  در حالی که وی پرکارترین رمان نویس آن سالهای ایران نیز بود .  اما کمترین حضور را در  اجتماع نویسندگان داشت و از هرگونه مصاحبه و یا عکس  اجتناب میکرد تا مبادا با انتشار و چاپ تصویرش در نشریات و یا مجلات و رسانه    شناخته شود و شهرت و سرشناس بودنش  سبب سلب آرامشش در زندگی روزمره شود    زیرا او بسیار محبوب بود و  در عین سادگی  و بی ریاح و مثل یک فرد عامه  رفتار میکرد  ،  وی در منزل و با خودکار آبی در دفترهای با رنگ کاغذ شیره ای رنگ و کاهی    رمان جدیدش را مینوشت و سپس نسخه ی پاکنویس و ویرایش شده ی رمان را به میدان انقلاب تهران و یکی از ناشرین  برده تا آنان نسخه ای تایپ شده تهیه کرده و برای اخذ مجوز فیپا و  کد شابک و ثبت در رده بندی کتابخانه ملی  اقدام نمایند و آنرا چاپ و عرضه کنند  . و تنها چند نسخه از هر تجدید چاپ  را بطور رایگان به خودش بدهند. 
شرح خاطره ای ساده و مکالمه بین دو نویسنده ی معروف ولی متفاوت. 
نقل قول از خانم بهار (فرزند مرحوم فهیمه رحیمی) 
   ؛
  فهیمه رحیمی  برای  چاپ و نشر رمان،  پس از کسب مجوز های فیپا و ثبت رده بندی کتابخانه عمومی و گذر از سد ممیزی و وزارت ارشاد اسلامی و کمی هم سانسور  بالاخره موفق به دریافت کد شابک توسط انتشارات  پایتخت شدند در این هنگام بود که مرحوم فهیمه  رحیمی  در اقدامی عجیب و کاملا نسنجیده   بعنوان نویسنده ی رمان از جناب آقای  دولت آبادی  میخواهند که پیشگفتار و یا دیباچه اثر را برایشان بنویسند   
آقای دولت آبادی در کمال احترام با کمی سکوت جواب رد داده و  میگویند که ؛ 
      چطور چنین تصوری دارید که رمان جدید عاشقانه تان  با  دییاچه ی یک صفحه ای که نام من زیرش آمده  منتشر شود؟  چرا من باید در ستایش از شما تعریف و تمجید و  تحسینات بنویسم و زیر آن را امضا کنم.  تا در پیش در آمد اثر شما  و بعد از صفحه ی فهرست چاپ شود!؟ 
سرکار خانم فهیمه رحیمی پاسخ میدهند؛  خب چندی پیش دیدم در یکی از کتاب های شما  جناب اقال جلال آل احمد    چند خطی نوشته بود و در پیش در آمد و دیباچه ی اثر آمده بود   و حتی یک نمونه ی دیگر هم بود که شما در ابتدای کتاب آقای صمد بهرنگی   دیباچه ای نوشته بودید و آن کتاب را  تحسین کرده بودید و یا حتی  اُخروی هم کتاب جدید نویسنده ی دیگری را  در پیش درآمد  اثرش  چند سطری نوشته بود.   خب من هم گفتم برای اولین مرتبه برای چاپ و نشر و توزیع اثر جدیدم  چنین کاری کنم و چون شما رو ناگهان در انتشارات دیدم  یهو یادم آمد و این شد که چنین درخواستی کردم. 
دولت آبادی گفت ؛  آخه من و شما چه ربط و یا  نکته مشترک و یا شباهت و  یا سنخیتی داریم که می بایست چنین کاری کنم؟ 
مرحومه فهیمه رحیمی ؛  خب آخه شما هم نویسنده ی معروفی هستید. من تعداد کتاب های منتشر شده ام و  تیراژ و  دفعات تجدید چاپشون و تنوع و  از لحاظ میزان محبوبیت از افرادی مثل آقای صمد بهرنگی  آقای اخروی بالاتر هستم 
دولت آبادی؛  من پیش در آمد کتاب شما را مطلقا نخواهم نوشت  چون شما یک نویسنده نیستید   
فهیمه رحیمی؛  من نویسنده نیستم ؟   من از فرط اینکه محبوبیت و شُهرت حرفه ی نویسندگی ام سبب سلب آسایش و آرامش خودم و فرزندانم نشه از رسانه ها و مجلات و خبرنگارها و روزنامه نگارها فرار میکنم و تنها نویسنده ای هستم که اسمم رو همه ی کتابخوان ها میشناسند و طرفدار منند  اما هیچ بیوگرافی از من نیست چون از اینکه مشهور و معروف بشم و این شهرت سبب  محدود شدنم بشه متنفرم  اما شما طوری رفتار میکنید که انگار شخص  معمولی و مبتدی هستم و اولین کتابی هست که قراره ازم چاپ بشه و شما خودتون فخر فروشانه برای اینکه کسر شاٱن  نشه به من و درخواستی که از بی ریاحی و  صداقتم کرده بودم پاسخ منفی دادید 
دولت آبادی ؛  من پیش در آمد کتاب شما را نمینویسم و نخواهم نوشت  چون از لحاظ فنی،  عرفی،    منطقی صحیح نیست و بنده یک نویسنده هستم  مانند جناب صمد بهرنگی  مث  جناب اُخروی و یا مرحوم صادق هدایت  و یا آقای جلال آل احمد   نویسنده ام  
فهیمه رحیمی؛  یعنی چی؟ منظورتون چیه؟ من محبوب ترین نویسنده ی این بیست سال اخیر هستم  دهه شصت تا اکنون  دو دهه بیش از سی عنوان رمان روانه ی بازار نشر کتاب کردم  توی هر خانه ی این سرزمین بروید بی شک یک جلد از کتاب های منو پیدا میکنید  بعد ادعا دارید که نویسنده نیستم؟ 
دولت آبادی؛  سوء تفاهم شده. من قصد جثارت نداشتم     شما از جملات من استنباط غلطی داشتید  و من متاسفانه نتونستم منظور و مفهوم فهوای کلامم رو صحیح بیان کنم    . بنده منظورم این بود که هرگز یک نویسنده با سبک و سیاق نویسندگی بنده  نمیبایست در زمینه غیر تخصصی ورود کنه ،  شما یک رمان نویس هستید.  از طرفی هم شما یک رمان نویس از نوع عامه پسند هستید .  سبک شما عامه پسند هست.  و عامه پسندانه نوشتن نکته ی مثبت و کاری بس ستودنی ست زیرا جامعه ی ما و درصد بالایی از جمعیتش از عوام  شکل گرفته و آنان نیز نیاز به این نوع آثار داستانی هستند تا با خواندنش احساس رضایت کنند  ولی عامه پسند نویسی  از سبک وزن ترین نوع نویسندگی خلاق میان  دیگر انواع محسوب میشود و من و امثال بنده ی نوعی از ابتدای عمر نویسندگی خودمان  پیوسته کوشیده آیم تا مبادا وارد حریم شما بشویم . یعنی هرکاری کرده ایم که  آثارمان در دور ترین نقطه ی آماری به نسبت آثار عوام پسندانه باشد.   عوام پسند نویسی خوب است ولی ربطی به  سبک نویسندگی شخص بنده ندارد  تا بخواهم  ابتدای چنین اثری را پیش در آمد و یا دیباچه بنویسم       مخاطبان شما حدود هفتاد درصد آمار جمعیت کتاب خوان ما است.    و تنها پانزده درصد از جمعیت کتابخوان کشور  مخاطبین خاص آثار من هستند.  پس  شما کار بس بزرگ و مفیدی انجام میدهید.    پس به راه خود ادامه دهید. 
فهیمه رحیمی ؛  چرا پس پیش از این برایم چنین چیزهایی را نگفته بودید.   اگر میگفتید و من میدانستم  حتما تغییری در سبک نوشتنم میدادم 
دولت آبادی ؛    نه!  شما  کاملا  بد متوجه ی منظورم شدید،   من به شما میگویم که به همین روش و شیوه ی نویسندگی ادامه دهید   
فهیمه رحیمی؛    چرا؟ 
دولت آبادی؛   چون در سبک و  رده ی عامه پسند نویسی واقعا موفق و بهترین هستید و واقعا خوب مینویسید. 

_____________________shin.blogfa.com________________
لابد دارید به این فکر میکنید که این  مکالمه ی عجیب واقعی بوده بین دو نویسنده ی صاحب نام و خوشنام ادبیات داستانی وطن یا نه؟! 
  آری 
کاملا حقیقی بود 
نکته
چه عجیب که یک نویسنده پرکار و محبوب و شخصیت  بی ادعا مث مرحومه فهیمه رحیمی هیچ تصور و شناخت جامع و صحیحی از جایگاه خود و دیگران در عرصه نویسندگی نداشته. 
 در عین حال  پرکارترین رمان نویس در برهه ی خاصی از تاریخ بود.   دهه ی شصت و هفتاد. 
_________________novelll.blogfa.com__________________
حالا برای روشن تر شدن ماجرا و شرح یک اثر ادبیات داستانی  خاص  و تفاوت آن با یک رمان عامه پسند  به مقالات و  مطالب مجلات ادبی رجوع میکنیم و  برگزیده ای از مطالب متنوع از منابع مخالف را گردآوری کرده ایم و در ادامه به هر کدام آنان میپردازیم و یا عینن از منبع مرجع  بازنشر میکنیم  تا مخاطبین ادبیات داستانی کمی با فضای  جامعه ی نویسندگان و اتمسفر  قشر قلم به دست و خردمندان  صاحب اندیشه  بیشتر آشنا شوند.  
____________________Brary.blogfa.com_______________

 

  
 در این مقاله آموزشی هنری به قسمت هایی از مطالب منتشر شده در مجلات ادبی و هنری اشاره میکنیم و با ذکر منبع 

________منبع مجله خانواده سبز شما ره 298 خرداد 1393_____
   انواع آثار نویسندگی خلاق،   ؛ 
داستانک،  داستان  کوتاه،  نیمه بلند،   داستان بلند رده های مختلف نویسندگی خلاق  در ادبیات داستانی ستند. 
    رمان های عاشقانه نیز  یکی از آنهاست و در سبک وزن ترین های این جدول قرار دارد
_____ما_ هنامه_ا دبیا ت_داستا_ نی_ چوک__شماره_ 124___ _صفحه _28__ _ستون_وسط____

      رمان عاشقانه و دلیل محبوبیت آن بین عامه ی مردم و  رده سنی مختلف از  گروه دانش آموزان  نوجوان  تا دانشجویان  جوان و سنین بالاتر تا به میانسالی  و سالمندان  و اوقات فراغت بازنشسته گان و قشر  کتابخوان...
رمان عاشقانه چیست؟ این پرسش این ماهنامه ادبی در مصاحبه اختصاصی با نویسنده ی برگزیده سال است.  شین براری _  نویسنده ای که شدیدا از نوشتن رمان پرهیز کرده و به نقل قول از استاد محمدحسن شهسواری  که  شین براری را نویسنده ی کاریزماتیک مخاطب خاص  معرفی کرده  و او را  قرینه ی فهیمه رحیمی دانسته و وی را بالاتر از نویسندگان پرفروشی همچون عباس معروفی و زویا  پیرزاد  میداند و  به تحسین و ستایشش میپردازد...
  پرسش از  شین براری،   ممکنه بدایه یک رمان رو برامون درون مایه و پیرنگ  روایت کنید.؟  
آخه من که رمان نویس نیستم،  و هرگز هم چنین کاری انجام نداده و خوشبختانه  نخواهم داد.   
مریم ریاحی_سردبیر ماهنامه چوک _ ؛  به همین خاطر هم هست که چنین پرسشی رو در این گفتگو ی اختصاصی از شما دارم،   میخوام زاویه ی تضاد اندرناتیو نویسی یک نویسنده ی متفاوت و منحصربفرد مثل شما را در مورد ناولیست ها و شیوه ی خلق  یک رمان عامه پسند بدانم 
پاسخ ؛  الان اینهایی که زیر بغل  من  گذاشتید  هندوانه هستند یا که خربزه؟ 
م_ریاحی؛   نه،  بنده حق مطلب و باور واقع گرایانه ی خودم رو گفتم  شما فرمالیسم  هنری،  مکتب روسی رو  با ادبیات داستانی فارسی پیوند زدید. سبک شهرنویسی و مدرنیته از نکات بارز آثار موفق شماست،  در عین حال محبوب و معروف هستید اما این شُهرت رو از دایره ی حلقه ی دوستان و آشنایان  و  اطرافیانتون  پنهان کرده آید تا مانند یک شخص ساده در  زادگاه شمالی خودتون زندگی کنید،   این رفتارتون ما رو به یاد شخص مرحومی  می اندازه که اکنون در سالروز وفاتشون هستیم و از نویسندگان پرکار و محبوب ایران زمین بودند  البته در عینن ناباوری اثارشون از عیار و  جایگاه پایین تری نسبت به آثار  توقیفی شما قرار داشتند    و اصولا ویژه ی عوام مینوشتند.  و هرگز حاشیه ساز نبودند   برخلاف آثار مرموز  و  اپیزودهای  پرحاشیه و  پر رمز و راز شما 
شین براری؛  فکر کنم دارید مرحوم فهیمه رحیمی رو  میگید درسته؟
مریم _ریاحی؛ کاملا درست تشخیص دادید. 

   گاه درون مایه آن   به دختر شاه پریان و پسرک جوانمرد و شجاع دیار اشاره دارد که بطور مثال پسرک از پستوی هزار لایه ی فقر و ساده زیستی برآمده و بیخبر است که اصل و نصبش به شاه پیشین  آن سرزمین میرسد و بواسطه ی دسیسه ای در کودکی از مادرش(ملکه ی سابق) و پدرش (پادشاه سابق)  جدا شده و با وقوع اتفاقات تصادفی به دست یک زوج عاشق و فقیر رسیده که از دست برقضا صاحب فرزند نمیشدند و آن نوزاد را به فرزندی پذیرفته و بزرگش کرده اند و برای جذابیت بخشیدن به چنین اثری به آن جزییاتی می افزاید تا با شیوه ای غیر تاکیدی و اجمالی تلقین نماید که  لحظه ی یافتن کودک   آن زن و شوهر  جوان و بی فرزند   پی به هویت حقیقی آن نوزاد سر راهی برده اند و برای تثبیت هویت و شجره ی آن کودک در زمان بزرگسالی  به  مدرکی مستند و  بی چونوچرا نیاز است  نماد و یا جسمی که  همگان آنرا در سرتاسر سرزمین میشناسند  و آن مدرک بسته به زمان آن داستان متفاوت است  و میتواند از  مدارک شناسایی مدرن مانند  کارت شناسایی یا قطعه عکس یا کارت حافظه  انتخاب گردد تا به زمان های قدیم و قبل از قرون وسطا که از شی فلزی مانند  انگشتر  بازوبند،   گردن آویز  گرفته تا به یک خالکوبی نمادین و کوچک بر پشت فرد انتخاب شود .   (همانند  رد نشانه ای بروی بازوی نوزاد و یا مثلا بازوبند  و یا یک نماد مانند گردن آویز کوچکی آویخته بر بندی درون قنداق کودک خردسال) 
  خب به نگاه خوشبینانه و دست بالا به چنین آثاری میتوان انتظار داشت که نویسنده خلاقیت بالایی بخرج دهد و دست تقدیر را  عامل وقوع حوادث معرفی کند و بگونه ای زیبا تلقین نماید که در سیر پیوسته ی وقوع حوادث بظاهر تصادفی در زندگی  دلایل و حکمت هایی نهان و نهفته است که به چشم عوام دیده نمیشود و مخاطب از خواندن چنین خلاقیت و نگرشی  به سر ذوق آید و به تحسین نویسنده و آن رمان عاشقانه بپردازد،   
همچنین نویسنده نوعی در ادامه اثر معمولا از ترتیب بندی نوبتی و قدم به قدم پیرنگ پیروی میکند تا به خیالش  رسالت و قوانین حرفه ای نویسندگی را رعایت نماید و خود را همرده ی نویسندگان حقیقی و بالارده قرار دهد و لقب " نویسندگی" پیشه کند.  برای انجام چنین امری  تنها کافی ست  ترتیب ساده پیرنگ را  بیاموزید  و بدانید که اثر از ابتدا با  ترتیب ذیل پیش میرود  ؛ 
مقدمه
فهرست 
 پیشگفتار  
دیباچه 
سخن مولف 
صفحه آغاز جمله اول 
صفحات تا انتهای بخش اول
آغاز بخش دوم و جمله نخست 
صفحات تا انتهای بخش دوم 
اتمام فصل اول 
آغاز بخش اول 

جمله ی اول مهم است زیرا چیزهای مهمی را به مخاطب خواهد فهماند  سپس لولین پاراگراف نیز از حساس ترین قسمت های یک اثر است. 
 برای موفقیت یک اثر  موارد بسیاری دخیل است  برای  دلسرد نشدن  و ایجاد ذوق و شوق  و  عطش در مخاطب،  برای خوانده شدن  و  نشاندن مخاطب پای اثر   میبایست  آغاز بسیار قوی و  زیرکانه ای داشت.  
توانمندی و هوشمندی و زیرکی نویسنده در بکار گیری خلاقیت  و تکنیک در این قسمت بسیار تعیین کننده است   و یک آغاز صحیح و قدرتمند،  مخاطب را همچون صید به دام می اندازد تا با هیجان  تن به سیر پیوستگی اثر دهد و برای آگاهی از هر جریان ناخواسته به جریانی جدید وارد شود و جریانات زنجیروار به هم پیوسته اند و مخاطب در  دام حلقه های به یکدیگر متصل شده ی یک زنجیر می افتند و جذابیت اثر سبب خوانده شدندش تا انتها میشود.   نویسندگانی همچون بهرام صادقی   دولت آبادی   غلامحسین ساعدی  در بکارگیری این شیوه  در عرصه نویسندگی از بهترین ها هستند. 
(مرحوم فهیمه رحیمی بعد از چند لحظه سکوت و خیره ماندن به نقطه ای نامعلوم به آرامی از آن محیط خارج میشود  و بعد چند لحظه مجدد سراسیمه و براق باز میگردد )  و میپرسد؛ 
اون 15 درصدی که مخاطب آثار شما هستند کی هستند؟ یعنی از عوام نیستند؟ عامه پسند دوست ندارند؟ چرا دوست ندارند؟ پس چه جور اثر داستانی  رو دوست دارند؟ 
دولت آبادی_؛  شما خودتان پاسخ خودتان رو دادید.  آن پانزده درصد و شاید هم کمتر از این درصد   قشر عامه نیستند   عوام نیستند،  صاحب اندیشه و صاحب نظر هستند ،  قشری که در تحولات مدنی، اجتماعی، سیاسی،  و غیره هرگز زیر سایه ی ایدیولوژی دیگران نبوده و دنباله رو از کسی نیستند  و خط مشخص فکری و ایدیولوژی و دیدگاه سیاسی خود را دارند و در میزان  با مخاطبان سبک عامه پسند  یک سر و گردن بالاتر و   متفاوت تر هستند.  همان ها نیز ابتدا و در مسیر تحولات  شخصیتی و بلوغ فکری خود از  کوچه ی شما گذر کرده اند و  خودشان طرفدار موارد عامه پسند بوده اند ،    اما در گذار از این مرحله و  رشد اجتماعی و علمی و  تغییر   جایگاه از مخاطب عام به مخاطب صاحب سبک و اندیشه و اندرناتیو و خاص     تبدیل شده  و این به معنای برتری و یا فرو دستی قشر عام نیست  بلکه فقط  مقیاس های  زیباشناسی و معیارهای آنان برای تعیین  موارد ایده آل در آنان  تغییر کرده است.  بنابراین سلیقه ی آنان  فرای آثار عامه پسندانه یا که  درون مایه های عاشقانه و یا  پیرنگ های ساده و  محتوای کلیشه ای ست   و  اصولا رمان نمیخوانند  و  دنبال اثری با محتوای  نو آورانه و  ترکیب  تز های روز جهان با چارچوبه ی سبک های اندرناتیو و  بی بدیل هستند    اثری که غیر مستقیم به یک بینش والای جهان شمول و دیدگاه  ژرف و پیچیده ی فکری  اشاره کند  و یا مکتب فکری  جدیدی را  در  خط اصلی روند پیوستگی اش مد نظر قرار داده باشد.    
___________________________________________________________
  زمانی که هنوز ویدیو و فیلم های ویدیویی VHS و نوار کوچیک و یا دستگاه جداگانه ی  نوار برگردان وجود نداشت   هنوز   شیوه های خلاقانه برای حمل نوار ویدیویی شوی طنین و ترانه لوس انجلسی در زنبیل سبزی و غیره   ابداع نشده بود.  چون هنوز  دستگاه پخش وی اچ اس  اختراع نشده بود و کشور درگیر جنگ با دشمن بعثی بود.    افکار عمومی سرگرم تحولات و نگران آینده بود     نگاه های غمگین و  دل های مهربان و عکس های امام و  واژه ی نوشته شده بر دیوارهای شهر   ،   سرود های انقلابی،   تیترهای روزنامه ها و اخبار های  عجیب و اعدام های فله ای  و  دادگاههای  شلوغ  و دادستان های پر مشغله  و  جلسات  پنج دقیقه ای دادگاه برای بررسی و صدور حکم های سرنوشت ساز،    
خبر حمله ی کشور همسایه ی غربی به خاک وطن انقدر تکان  دهنده و صدای شیپوری که آغاز جنگ رو میگفت به حدی بلند بود که گوش ها را ناشنوا کرده بود و  وسعت مصیبت های جنگ  و نگون بختی آن قدر زیاد بود که مسایل پیشین را همچون صدای ساز مخالف کمونیست و چپ ها را در سرای این سرزمین  محو کرد.   
سالهای نخست جنگ  تمام حواس ها  به دفاع  از ناموس وطن  جلب بود  و   بعد از آنکه  چشمان  خان جون  به گلهای سرخ قالی خیره ماند و مات و مبهوت  با دهانی نیمه باز  سراپا گوش شد  تا   به خبری فوری گوش دهد که از رادیوی چوبی و بزرگ بروی طاقچه پخش شد که  خرمشهر  آزاد شد..... 
خان جون از خوشحالی هل کشید و هرچی لواشک درست کرده بود طی تابستون و توی آب انبار  پنهان کرده بود رو رفت آورد و بین مستاجرهای پر تعداد  باغ  پخش کرد  . و حتی  اون ماه  کرایه خونه ها رو  نصفه گرفت و  عجیب تر از همه این بود که 

ی از  خدیجه خیاط  هیچ کرایه خونه نگرفت که هیچ،  بلکه حتی......

  pdf next file is Deleted  for  received dangers massage  at the  inbox    and  email  secrets  FATA   or  Policy INternet Republic Iran.   Only for  this  My  posted.   I am doing  deleted  text..............    )مصداق محتوای مجرمانه / این مطلب به تشخیص  فتا  پلیس و ناظر محیط و فضای تارنمای مجازی  حذف گردید / جمهوری اسلامی ایران /  فتا /  کد پیگیری 09087421/87__0861ب  

ادامه.....   سه پاراگراف بعد..... صفحه 26  ماهنامه ادبیات داستانی چوک  شماره 124  _، 68 

در دو سال نخست و حمله ی عراق و صدام به خاک وطن  بود  سالهای جنگ و خونریزی و جبهه و شهادت و قطعی برق  و آژیر خطر و حمله هوایی و پناهگاه،  کوپن، صف های طویل،  پیت های نفت،  تلفن های همگانی با اتاقک های دربسته و زرد  و  نامه های  تمبر دار و آلبوم های عکس خانوادگی  تلویزیون های ساده و کانال های دو گانه و برفکی  و  آنتن های روی لوجنک و  تصاویر سیاه و سفید  و  ضبط صوت های دو کاسته و واگمن های کوچک و نوار کاست های دو لبه ،  با دستگاه بازی  اتاری  در دهه ی  شصت.   و همچنین در دهه بعد هم  ایشان پرکارترین رمان نویس بودند.  

  یک صفحه بعد...... 
 اتفاقات و موانعی است که در راه رسیدن او به معشوقش پیش می آید . درون مایه های داستان «شین براری»، که     دولت آبادی  آن را به  عنوان نویسنده ای منحصر بفرد و نوآور در سبک مدرنیته م در قالب نثری آمیخته به نظم آفریده است، یادآور افسانه های پریانی است که رویای بسیاری از آن ها را در داستان هایی همچون «هزار و یک شب» می توان یافت . بن مایه های عیاری و عاشقانه که در داستان های سنتی وجود دارد در این داستان نیز کاملا مشهود است . اگرچه عواملی همچون آفرینش شگفتی ها و فرضی بودن زمان و مکان، قسمت هایی از این داستان را با بخشی از قصه های «هزار و یک شب» منطبق می سازد، امّا تکّه های نامنطبق آن را وجود مواردی همچون استفادة شاعر از اشعار و ضرب المثل ها، برخورداری از مایه های عرفانی و وجود ضعفی محسوس در پیرنگ داستان تشکیل می دهد. این مقاله ضمن معرفی مختصر سراینده و گزارش داستان «گلریز»، به تحلیل ابعاد گوناگون ساختاری و محتوایی از منظر عناصر داستانی موجود در داستان های عاشقانه می پردازد

  • ۲۱/۰۲/۰۷
  • داستان کوتاه ادبی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی