- ۲۰/۰۵/۰۷
- ۳ نظر
قسمتهای از اثر ادبیات داستانی بنام کلیمه بقلم نویسنده ساختارشکن و برنده ی تندیس زرین بیست و سومین دوره مسابقات داستان نویسی خلاق واژه چین شهروز براری صیقلانی با اختصار شین براری بروی جلد.
کلیمه 378صفحه
سایز رقعی جلد ساده کعربایی
ناشر کانون شیراز فرانکفورت 2019 Jun
صفحه 006 خط دوم از پاراگراف دوم
چند روز از ورودمان به خانه ی جدید میگذشت که خواهر کوچکم در نیمه شب گرم تابستانی 1368 از خواب برخواست و شروع به را رفتن به سمت پنجره سالن نمود اما غیر از پدرم کسی ندانست که خواهرم در خواب در حال قدم زدن است. او به سمت پنجره رفت و در حالی که به سطح دیوار روبرو برخورد کرده بود همچنان تلاش میکرد به مسیر روبرو ادامه دهد و پیش برود ، او سپس در پاسخ پدر که پرسیده بود ؛ چیه دخترم کجا میخوای بری؟ گفته بود؛ من باید برم چون خوشحالم قراره کلی آدم بمیره
پدر ؛ چرا قراره اونا بمیرن؟
خواهرم شادی با صدایی عجیب و خاص همچون پیرزنی کریع گفت: چون خانه ها میریزند زمین دهن باز میکنه اونا میمیرن
پدر؛ چرا چنین صدای مسخره ای رو در میاری ؟ زشته
خواهرم شاداب مجدد با همان صدا گفت؛ من که شاداب نیستم من دخترت نیستم حمید من سیصد و پنجاه سالمه. اسمم کلیمه ست
پدر از اینکه او را به اسم کوچکش خطاب کرده بود و گفته بوده حمید شوکه شد و او را بیدار نمود.
همان شب زلزله 6/8 ریشتری به وقوع پیوست و حرفهای او تعبیر گشت....
- ۲۰/۰۵/۰۷
من اثار شین براری را به شکل چاپی خوانده ام و با اطمینان خاطر میگم که این فرد یه جای کارش میلنگه. چون تک تک جملاتش در روح و روان ادم رخنه میکنه . ملکه ذهن میشه. والا من مطمینم در اینده چیزهایی افشا میشه . مثلا مثل نویسنده کارتون کارتون سمپسون ها که تمامی پیش بینی هاش درست از اب در امده.